جدول جو
جدول جو

معنی عاجل الحال - جستجوی لغت در جدول جو

عاجل الحال
(جِ لُلْ)
فوراً. درساعت. بدون درنگ: یک چیز مانده است که اگر آن کرده آید بعاجل الحال این کار را لختی تسکین توان کرد. (تاریخ بیهقی ص 329). ولی در عاجل الحال آب این مرد بوبکر حصیری ریخته شد. (تاریخ بیهقی ص 156)
لغت نامه دهخدا
عاجل الحال
فورا بدون درنگ یا به عاجل الحال 0 بفوریت فورا: یک چیز مانده است که اگر آن کرده آید بعاجل الحال این کار را لختی تسکین توان کرد
فرهنگ لغت هوشیار